داستان جذابی بود. من همیشه تماشای جنگ بزرگان را دوست داشته ام. هنگامی که نبوغ دو مربی بزرگ فوتبال، یا مهارت و شجاعت دو راننده فرمول یک، یا قدرت بیان دو سیاستمدار رویاروی یکدیگر قرار می گیرند، گاهی تماشا بیش از حضور در بازی لذتبخش است. در «شطرنج باز»، یک قهرمان نامی در برابر یک نابغه گمنام قرار می گیرد و ما به جای توجه به بازی شطرنج این دو نفر، که اشاره مستقیمی به آن نمی شود، رویارویی دو شخصیت و دو فلسفه را شاهد هستیم. در فلسفه نخست، پیروزی بر رقیب از هر چیز مهمتر است و در فلسفه دوم، حفظ ارزش درونی شخص بیش از برد و باخت در برابر دیگران اهمیت دارد. قهرمان شطرنج، حاضر است است برای پیروزی اخلاق را زیر پا بگذارد اما نابغه گمنام، اصلن برای شطرنج و پیروزی در آن اهمیتی قائل نیست. در فلسفه نخست، «تنازع» و در فلسفه دوم، «بقا» نقشی کلیدی دارد.
هشدار: مقدمه کتاب را نخوانید. مترجم یا ناشر کتاب به دلیلی نامعلوم، گمان کرده است که باید پایان داستان را در آغاز خود کتاب لو بدهد. پس از پایان داستان، برگردید و مقدمه را بخوانید.