کسروی مسلمان پایبندی بود و از هر چیزی که با اسلام زاویه ای پیدا می کرد بیزار بود. به نظر من، به درستی عقاید حافظ را درک کرده بود و به خوبی می دانست که حافظ انسانی بی تعصب و حتی بی ایمان بوده است. انتقاد او را نیز درباره پیامدهای بد اندیشه های حافظ، می پذیرم. صراحت او در بیزاری از حافظ، بسیار سرزنده و پویا است و به دل می نشیند. همین بی پردگی هاست که مرا وا می دارد کسروی را بستایم. با این همه، من همان طور که خیام را دوست دارم، به حافظ نیز دلبسته ام و روشنگری های کسروی، اگرچه با هدف نکوهیدن حافظ بود، سبب شد من این شاعر دانای پارسی را بهتر بشناسم
خرده گیری های کسروی درباره چاپلوسی های حافظ برای شاهان و ریاکاری های او نیز بی گمان، درست است.